در جهان امروز، آنچه بیش از زر و زور دشمن، انقلاب اسلامی، بنیانهای ملی و انسجام اجتماعی را تهدید میکند، تزویر رسانهای دشمن است، همان جنگ شناختی که ذهنها را فتح میکند پیش از آنکه خاکی فتح شود. این نبرد خاموش، اما کوبنده، مهمترین میدان رویارویی ملت ایران با امپراتوری رسانهای غرب است و خطرناکتر آنکه بخشی از این تزویر از درون، توسط جریان غربگرا و رسانههای داخلی همسو با دشمن، بازتولید و تقویت میشود.
قرآن کریم در قصص انبیا، دشمنان امتها را در سه ضلع زر، زور و تزویر معرفی میکند. در داستان حضرت موسی علیهالسلام، فرعون نماد قدرت سیاسی و استبداد، قارون نماد زر و سرمایهسالاری و هامان نماد تزویر و فتنهگری است. این تجربه تاریخی نشان داد که خطر اصلی نه زر قارون و نه زور فرعون، بلکه تزویر هامان بود، همان فتنهای که امت را دچار شکاف و دو قطبی کرد.
پنج دهه پس از پیروزی انقلاب، ملت ایران نیز با همان مثلث زو و زور و تزویر روبهروست: زر در قالب شبکههای مالی جهانی و آژانس یهود، زور در هیئت ناتو و ائتلاف غربی- صهیونی و تزویر در شکل امپراتوری رسانهای. تحریمها و فشارهای اقتصادی، تهدیدات نظامی و امنیتی، همه آزمونهای سختی بودهاند، اما آنچه بیش از همه انسجام ملی را تهدید کرده، رسانه دشمن است. رسانهای که با نفوذ در لایههای نخبگانی، جریان غربگرا را تقویت کرده و با مهندسی افکار عمومی، جامعه را به سمت دوقطبی و بحران ادراکی سوق داده است.
جنگ شناختی، نبردی است که مرزهای جغرافیایی را پشت سر گذاشته و ذهنها را هدف گرفته است. در این میدان، رسانه دیگر ابزار انتقال پیام نیست، بلکه بستر شکلگیری فهم جمعی و بازسازی هویت ملی است. هر قدرتی که توان روایتسازی داشته باشد، بر ادراک و تصمیم جامعه حکومت میکند. دشمنان انقلاب اسلامی با مدیریت گسترده رسانهای، نه برای اطلاعرسانی بلکه برای تحریف نظم ادراکی ملتها تلاش میکنند. این همان جنگ روایتهاست: «نبرد عقل در برابر تبلیغ»، «حقیقت در برابر تحریف» و «هویت در برابر تقلید». آنچه این تهدید را پیچیدهتر میکند، حضور شبکه داخلی همسو با دشمن است، رسانهها و جریانهای غربگرا که بهجای دفاع از منافع ملی، روایت دشمن را بازنشر میکنند. این جریانها با ظاهری بومی، اما محتوایی وارداتی، به تقویت عملیات روانی دشمن کمک میکنند. آنها با برجستهسازی ضعفها، تحقیر و وارونه نمایی دستاوردها، و القای ناکارآمدی، اعتماد عمومی را هدف میگیرند. خطر این شبکه داخلی در آن است که به دلیل نزدیکی فرهنگی و زبانی، اثرگذاری بیشتری بر ذهن جامعه دارد و میتواند شکاف اجتماعی را عمیقتر کند. زر و زور دشمن، هرچند سخت و پرهزینه، قابل مدیریت و مهارند، اقتصاد مقاومتی و بازدارندگی دفاعی پاسخهای روشن به آنهاست. اما تزویر رسانهای، بهویژه وقتی از درون بازتولید شود، خطرناکتر است زیرا به لایههای پنهان ذهن نفوذ میکند. رسانههای داخلی همسو با دشمن، با تولید روایتهای بدیل، ارزشها را وارونه نشان میدهند و اعتماد عمومی را فرسایش میدهند. این همان نقطهای است که اگر غفلت کنیم، جامعه از درون تهی میشود و انسجام ملی فرو میریزد.
راهکار مقابله با این تهدید، صرفاً در تولید محتوا خلاصه نمیشود، بلکه نیازمند مدیریت قدرت رسانهای در سطح ملی است. رسانه باید بهعنوان رکن اقتدار ملی در کنار ارتش، دیپلماسی و اقتصاد قرار گیرد. تقویت سواد رسانهای، تربیت نخبگان مقاوم، بازتولید گفتمان انقلاب اسلامی و تولید روایتهای امیدبخش، راهبردهای کلیدی در این میداناند. همچنین باید با شناسایی و مهار شبکههای داخلی همسو با دشمن، از بازتولید روایتهای تحریفشده جلوگیری کرد. رسانه ایرانی باید مأموریت تمدنی انقلاب اسلامی را روایت کند: نشان دادن ایران بهعنوان مرکز عقلانیت، اخلاق و عدالت در جهان متلاطم امروز.
درس بزرگ تاریخ آن است که امت موسی از زر و زور عبور کرد، اما در برابر تزویر شکست خورد. امروز ملت ایران در برابر همان آزمون ایستاده است. اگر رسانه را صرفاً ابزار تبلیغ ببینیم، بار دیگر در دام هامانهای عصر حاضر گرفتار خواهیم شد. اما اگر رسانه را بهعنوان رکن اقتدار ملی و میدان اصلی جنگ شناختی درک کنیم و در کنار آن شبکههای داخلی همسو با دشمن را مهار نماییم، میتوانیم نهتنها انسجام ملی را حفظ کنیم بلکه روایت انقلاب اسلامی را به جهان صادر کنیم. تجربه ۹ دی، روز بصیرت و میثاق امت با ولایت، نشان داد که ملت ایران قادر است بزرگترین عملیات رسانهای دشمن را شکست دهد. آینده انقلاب اسلامی در گرو پیروزی در همین میدان است، میدانی که سرنوشت ملتها را نه با شمشیر و زر، بلکه با روایت و ادراک رقم میزند.